نوشته بود مهمترین دستاوردتون توی ۹۷چی بود؟! راستشو بخواین خیلی بهش فکر کردم ، هر روزه این یه سالی که گذشتو مردمو زنده شدم ، هر روزش پر بود از خستگی از حالِ بد از گُر گرفتنِ خجالت وسطِ سیصد چارصدتا دانشجو تو آمفی تعاتره دانشگاه وقتی کاویانی اون بالا داشت شعر میخوند ، از یهویی بغضی شدن ، از حس کردن سنگینیه نگاه دیگران ، از این که کاش این چهارسال دانشگاه تموم شه زودی زاهده ‌، از این که این روزای آخر دیگه هیج جورع تو هیچ جمعی نگنجیدم و تنها رفتم سلف تنها غذا خوردم تنها اومدم تنها رفتم ، از اینکه روزی پونصد بار آهنگای تکراریمو گوش دادمو سعی کردم حالمو خوب کنم ، اگه بخوام بگم اگه بخوام بنویسم حرف برا نوشتن زیاده ولی اگه بگم حالم خوبه چی؟ امسال اولین سالیه که سال تحویل خونه نیستم و از این بابت خوبِ حالم منی خوش حالم ! منی که سال هاست تو شادیام غمگینم و دلخوشی عی برای نوروز و تحویل سال ندارم منی که اونقدر غمام بیشتر از،شادیام بوده که دیگع پوستم کلفت شده ، ۹۷برای من یکی بد نبود نمیخوام عطره چیزای خوب و شادی هایی رو که بهم داد با غماش خراب کنم ، باورکنین دلم این دمه آخری دلم به اندازه ی دنیای کوچیکِ خودم گرفتِ اما دلِ شما نگیره آخه دلِ خوش نیازه آدمه ، دل نباید بگیره نباید ، نباید .

 

+دلم میخواد از همه ی ادمایی که از حضورِ بی حضور ما و بداخلاقی ها و تندی هامون خستَن معذرت بخوام ‌! شرمنده اگه گاهی زبونمون مستقل از خودمون تند میشه ،‌اگه گاهی بد میشیم ، اگه نمیشه اونی باشیم که شما میخواین. 

+[ پایانِ خوبِ داستانَت کو ؟ ]

، ,اگه ,حالم ,نباید ,دلم ,تو ,، از ,از این ,که سال ,این که ,حالم منی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خودنویس پايگاه اطلاع رساني درس و علم کتابخانه جوادالائمه سده لنجان تدریس، آموزش و انجام پروژه های پاور بی آی Power BI گاه نوشته های یک مسافر وکیل مدافع کباب پزهای تابشی دنیای سرگرمی پایگاه اطلاع رسانی سعید رضائی